محاسبه ی نفس قسمت دوم
انسان باور کند مشکل ندانستن گاها نیست بلکه علم جز ذات وجودش نشده است حال باید باور کند برای خوب و بد باید جواب بدهد.
میرزای نوری کتاب خوبی به اسم لولو مرجان دارد بگیرید و بخوانید.
از جمله مطالب اینکه:سیدی روضه خوان در شب خوابی دید که قیامت شده و مردم را به سوی حساب میبردند و بعد 2 موکل مرا به حضور پیامبر بردند و به زور بردند و ...ص 180-183
اشتباه را با اشتباه جبران کرد و این تقوی منفی است نگوید من این ها را قبول نمی کنم اما مرد مرد آن است که موجب چشم روشنی امام زمان است و حضرت در حق او دعا می کند و آقا با ذکر این فرد منبسط می شوند چون هشام بن حکمکه حضرت به استقبالش می رفتند و....
َ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَبْلَ الْحَجِّ یَسْتَقِرُّ أَیَّاماً فِی جَبَلٍ فِی طَرَفِ الْحَرَمِ فِی فَازَةٍ لَهُ[1] مَضْرُوبَةٍ قَالَ فَأَخْرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع رَأْسَهُ مِنْ فَازَتِهِ فَإِذَا هُوَ بِبَعِیرٍ یَخُبُّ فَقَالَ هِشَامٌ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ[2] قَالَ فَظَنَنَّا أَنَّ هِشَاماً رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ عَقِیلٍ کَانَ شَدِیدَ الْمَحَبَّةِ لَهُ
______________________________
(1) إشارة إلى ما یقوله أهل المناظرة فی مجادلاتهم: سلمنا هذا و لکن لا نسلم ذلک «و هذا ینساق و هذا لا ینساق» اشارة الى قولهم للخصم: له ان یقول کذا و لیس له أن یقول کذا (فى).
(2) أی ترکوا ما ثبت منا و صح نقله عنا من مسائل الدین و اخذوا بآرائهم فیها فنصروها بمثل هذه المجادلات (فى).
(3) الفازة الخیمة الصغیرة و «یخب» من الخبب بالخاء المعجمة و الموحدتین ضرب من العدو.
(4) یعنی هذا الراکب هشام. «فظننا إلخ» أی ظننا أنّه یرید بقوله: هشام، رجلا من ولد عقیل
الکافی (ط - الإسلامیة)، ج1، ص: 172
قَالَ فَوَرَدَ هِشَامُ بْنُ الْحَکَمِ وَ هُوَ أَوَّلَ مَا اخْتَطَّتْ لِحْیَتُهُ وَ لَیْسَ فِینَا إِلَّا مَنْ هُوَ أَکْبَرُ سِنّاً مِنْهُ قَالَ فَوَسَّعَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قَالَ نَاصِرُنَا بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ وَ یَدِه
[1] ( 3) الفازة الخیمة الصغیرة و« یخب» من الخبب بالخاء المعجمة و الموحدتین ضرب من العدو.
[2] ( 4) یعنی هذا الراکب هشام.« فظننا إلخ» أی ظننا أنّه یرید بقوله: هشام، رجلا من ولد عقیل
ماجرای آن سمسار راکه تابلو را 13 فروخته اند و به دروق گفتند 3 ملیون و پسرشان تذکری به ایشان دادند....
ما طلبه هستیم و باید همه را تحویل بدهیم و دقیق جواب بدهیم و این زمان و عمرمان به امانت دست ماست و باید جواب همه وجود مان را بدهیم و خودمان سهم امام مستیم چه برسد به آنچه که می گیریم.....
چند وقتی بود که توانایی اتصال به درگاه جهانی را نداشتم و مطالبم بیات شده مونده بود و بعضی ها هم کلافه شده بودند از این ماجرا!!!!!!!
اما تقصیر دلم نیست دست خودم نیست از مداحی های منحصر به فرد خودم که یکی خیلی خوشش می آد اگه گفتی کی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جایزه به وقتش.
سال اول طلبگی همایشی برای طلاب جدید الورود گداشته بودند که در آن آقای مقتدایی و سبحانی صحبت کردند این بخش چکیده سخنرانی آقای سبحانیه و قابل توجه:
ایت الله سبحانی
آقای بروجردی می فرمودند که از اول شب تا آخر شب مطالعه می کردم و رنج مطالعه را متوجه نمی شدم اگر مرد میدان هستی درس بخوان و دو کلاس را یک کلاس کن
حضرت امام از 6صبح _یک ساعت بعد از طلوع آفتاب_ تا ساعت 12 مطالعه می کردند این الگو ها باید عملی شوند و راه تربیت ؛ الگو نشان دادن است و اگر بخواهید وقت خود را صرف رسانه ها کنید و به گعده بگذرانید وقت خود را تلف کرده اید.
هیچ مرواریدی بالا تر از جوانی نیست جوانی بهترین دوران است
و پاکی درجوانی است و ترک در جوانی است
نورانیت و گذشت و همه وهمه در جوانی است.
تحصیل باید عمیق باشد در موقع امتحان حافظه را آزمایش می کنند ولی درحوزه فقه است فهم است و فکر ، امتحان در حوزه امتحان در فهم است باید عمق را درک کنیم اینجا نمره مال فهم است و و درک حفظ مایه آرامش است
چون به عشق سوخبن افتاده ای فرزانه باش
جمعه رفع خسته گی باید کرد و آن هم لازم است
آنچه در ریاضیات و علوم دیگر فرا گرفته اید را حفظ کنید و آن ها را رها نکنید
الحمدلله رب العالمین
تاریخ ثبت: |
17/05/1435 05:33 ب.ظ |
در این روز استاد به سومین عنصر سازنده در اخلاق پرداختند و از محاسبه نفس به عنوان عنصر سوم نام بردند.
درس اخلاق26/01/93محاسبه نفس
الأربعاء, 16 جمادى الثانیة, 1435
08:44 ب.ظ
امام حسن عسگری : یوم الدین یوم الحساب
حال آیا کل دین محاسبه است یا نه؟الله عالم
ما تا به حال در مورد عناصر سازنده اخلاق صحبت کردیم و به این مجموعه ها پرداختیم؛
قَالَ: وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: (یَوْمِ الدِّینِ)[1] هُوَ یَوْمُ الْحِسَابِ.
وَ قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ: أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِأَکْیَسِ[2] الْکَیِّسِینَ وَ أَحْمَقِ الْحَمْقَى قَالُوا: بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ.
قَالَ: أَکْیَسُ الْکَیِّسِینَ مَنْ حَاسَبَ نَفْسَهُ، وَ عَمِلَ لِمَا بَعْدَ الْمَوْتِ، وَ إِنَّ أَحْمَقَ الْحَمْقَى مَنِ اتَّبَعَ نَفْسُهُ هَوَاهَا، وَ تَمَنَّى عَلَى اللَّهِ تَعَالَى الْأَمَانِیَّ.
فَقَالَ الرَّجُلُ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ کَیْفَ یُحَاسِبُ الرَّجُلُ نَفْسَهُ قَالَ: إِذَا أَصْبَحَ ثُمَّ أَمْسَى رَجَعَ إِلَى نَفْسِهِ- فَقَالَ: یَا نَفْسِ[3] إِنَّ هَذَا یَوْمٌ مَضَى عَلَیْکِ (یه برگ از دفتر عمر کنده شده) لَا یَعُودُ إِلَیْکِ أَبَداً، وَ اللَّهُ تَعَالَى یَسْأَلُکِ عَنْهُ فِیمَا أَفْنَیْتِیهِ- فَمَا الَّذِی عَمِلْتِ فِیهِ أَ ذَکَرْتِ اللَّهَ أَمْ حَمِدْتِیهِ أَ قَضَیْتِ حَوَائِجَ[4] مُؤْمِنٍ أَ نَفَّسْتِ عَنْهُ کُرْبَةً أَ حَفِظْتِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ فِی أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ أَ حَفِظْتِیهِ بَعْدَ الْمَوْتِ فِی مُخَلَّفِیهِ أَ کَفَفْتِ عَنْ غِیبَةِ أَخٍ مُؤْمِنٍ بِفَضْلِ جَاهِکِ (آبرو) أَ أَعَنْتِ مُسْلِماً مَا الَّذِی صَنَعْتِ فِیهِ فَیَذْکُرُ مَا کَانَ مِنْهُ.
______________________________
(1). عنه تأویل الآیات: 1- 25 ح 4 و البحار 92- 250 ضمن ح 48 و ج 8- 44 ح 44.
(2). «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ قال) أ.
(3). أی أعقل.
(4). «فیقول یا نفسی» أ.
(5). «حقّ» أخ، التّأویل و البحار.
التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص: 39
فَإِنْ ذَکَرَ أَنَّهُ جَرَى مِنْهُ خَیْرٌ، حَمِدَ اللَّهَ تَعَالَى، وَ کَبَّرَهُ عَلَى تَوْفِیقِهِ، وَ إِنْ ذَکَرَ مَعْصِیَةً (العیاذ بالله با سرمایه امام زمان و وجوهات امام زمان معصیت کند) أَوْ تَقْصِیراً، اسْتَغْفَرَ اللَّهَ تَعَالَى، وَ عَزَمَ عَلَى تَرْکِ مُعَاوَدَتِهِ، وَ مَحَا ذَلِکَ عَنْ نَفْسِهِ بِتَجْدِیدِ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ، وَ عَرَضَ بَیْعَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٍّ ع عَلَى نَفْسِهِ(با خود عهد امامت را تجدید کند و بگوید هنوز پای ولایت ایستاده ایم) ، وَ قَبُولَهُ لَهَا، وَ إِعَادَةَ لَعْنِ أَعْدَائِهِ وَ شَانِئِیهِ وَ دَافِعِیهِ عَنْ حَقِّهِ[5].
فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: لَسْتُ أُنَاقِشُکَ فِی شَیْءٍ مِنَ الذُّنُوبِ- مَعَ مُوَالاتِکَ أَوْلِیَائِی، وَ مُعَادَاتِکَ أَعْدَائِی[6].
این حدیث بعض مسائل دیگر مثل حق الله و حق الناس را نفی نمی کند که باید جبران کند
استاد این حدیث را از کنز الدقائق مضهدی نقل میکند که از مفصل ترین تفاسیر روایی است.
دیگر با این روایت توضیح بیشتر لغو است سیره علماء وقت گذاشتن برای این کار است که خود را وزن می کردند.
کاشف الغطاء می گفت اگر تمام کتاب را از من بگیرند من از ابتدا تا انتها با مدارک می نویسم و شیخ اعظم او را بعض الاساطین لقب می دهد شاید چون مبلغ بوده به او این لقب را می داده به هر حال ایشان به خود در وقت سحر خطاب می کرد که آبت الله تو اول جعیفر بودی و همین طور رشد کردی (تا الله هاعلماء)در نهایت می گوید فراموش نکن همان جعیفر سابقی.علامه جعفری می گفت دارم تنظیم باد می کنم.ببینید در چه موقعیتی هستید و می توانید جواب بدهید همه در آخر روز حساب کتاب دارند آیا انسان حساب کتاب نمی حواهد.
خیلی ها به دنبال نزدیکی و رابطه با خدای خودشون هستند و لی معمولا سوراخ دعا رو گم می کنند و به این در و اون در میزنند و به نتیجه ای هم قطعا نمی رسند و آخر کار از اصل ارتباط زده می شند و با جسارت تمام میگند که دین جیز خاصی نداشت و ما از دین داری خیری ندیدم. واقعا که!!!!!!!!!!!
حالا یه راه پر شتاب و مطمئن برای نزدیکی به خدا خدمت شما...........
التماس دعا
قال الصادق (ع): بر الوالدین من حسن معرفة العبد باللَّه تعالى، اذ لا عبادة اسرع بلوغا لصاحبها (بصاحبها) الى رضا اللَّه من بر الوالدین المؤمنین لوجه اللَّه، لان حق الوالدین مشتق من حق اللَّه تعالى اذا کانا على منهاج الدین و السنة و لا یکونان یمنعان الولد من طاعة اللَّه تعالى الى معصیته (الى طاعتهما) و من الیقین الى الشک و من الزهد الى الدنیا.
ترجمه
(1) (باب هفتاد و دوم در نیکویى به پدر و مادر) حضرت صادق (ع) فرموده است: نیکویى و خوبى با پدر و مادر نتیجه حسن معرفت و شناسایى پروردگار متعال است، زیرا عبادتى نیست که انسان را سریعتر برساند به رضاى پروردگار، و بهتر باشد از نیکویى به والدین براى خدا، و حق پدر و مادر از حقوق خدا جدا و متفرع مىشود، به شرط آنکه بر طریقة دین و روى روش اسلامى سلوک کنند.
و باز شرط است که: فرزند را از اطاعت امر پروردگار متعال و بندگى او به سوى عصیان و خلاف دعوت نکنند، و اطاعت خود را مقدم بر اطاعت
خدا ندارند، و از راه یقین به سوى تردید و شک، و از مرحله زهد و پرهیز به سوى علائق مادى و محبت دنیا سوق ندهند.
مصباح الشریعة / ترجمه مصطفوى، متن، ص: 312
mohamad hosein دوست دارم در این وبلاگ تجربه هام رو عرضه کنم تا یار میلش به که باشد... نام وبلاگ هم یه دفعه به ذهنم رسید که یه عده رو با همین کلمات دست به سر می کردیم و می گفتیم اصل اصول ایمان الله حسین ... |