شب حمعه ای که گذشت شام مهمان خانه آقای حسنی بودیم ،آقا مرتضی هم حجره ایم در سطح یک در مدرسه مبارکه مدینة العلم بود و بعد شام به خانه ی آقای فلاح پسر خاله ام برای خواب رفتیم روز حمعه هم در آنجا ماندم و در این روز یه وبلاگ با اسم "الله حسین نریمان" ساختم و به قول خودمون یا علی گفتم و صد باره عشق آغاز شد؛ و درآن خواستم که خاطرات و همه جور مطلب بگذارم و از این به بعد هم برای این که دوباره کاری نشود خاطراتم را با جنبه ی عمومی مینویسم که ان شاء الله مفید واقع شود امروز یعنی شنبه هم گذشت و در آخر روز معمولا خدمت آقای شبیری می رسم و جمعی به آن جا می آیند و به طرح مباحث علمی می پردازند و گاها هم حاج آقا از دری سخنی می گوید و امروز اشاره به آیت الله عبد الکریم زنجانی کرد که دو خصلت نیکو داشت یک در قضای حاجت مومنین کوشش می کرد و دوم در خدمت و تبلیغ دین بود ، در ادامه حاج آقا فرمود که ایشان با سید محسن حکیم رابطه خوبی نداشتند و عده ای آمدند از ایشان بد کویی کردند و لی جناب شیخ عبد الکریم از سید محین تمجید کردندو گفتند ایشان قصد تخریب سید محسن را نداشتند می خواستند به اصل دین از این طریق ضربه بزنند که بنده این چنین تجلیل کردم و بحث های دیگر......
بعد در خرم رفیق قدیمی ام علی آقا آشوری را دیدم که کمی با هم در مورد اعتکاف و بی برکتی منبر های مفت صحبت کردیم بعد که از هم جدا شدیم به مسجد اعظم رفتم در آنجا آقای استادی می گفت اگر طلبه ها به خاطر مادیات منیبر ها را رها کنند فرق شاگردان حضرت صاق عیله السلام با بقیه چیست ؛ قربون خدا برم که شوخی و فکر انحرافی را در نطفه خفه می کند .........
شما منتظر باشید ما هم منتظریم
شاه علی
27/06/1435 12:58 ق.ظ
mohamad hosein دوست دارم در این وبلاگ تجربه هام رو عرضه کنم تا یار میلش به که باشد... نام وبلاگ هم یه دفعه به ذهنم رسید که یه عده رو با همین کلمات دست به سر می کردیم و می گفتیم اصل اصول ایمان الله حسین ... |